دیکتاتورها امور را محول می‌کنند: مدیران عامل اجرایی سابق با سازمان خودگردان غیر متمرکز (DAO) دسته و پنجه نرم می‌کنند.

سازمان خودگردان غیر متمرکز

در صبح یکی از روزهای ماه ژولای سال 2019، کین وارویک (Kain Warwick) در ساعت شش و نیم صبح با تماس تلفنی ناخوشایندی از طرف هم‌بنیانگذار و مدیر ارشد فناوری شرکت یعنی جاستین موزز (Justin Moses) از خواب بیدار شد.

جاستین به او گفت:

«یک مسئله برای ما بوجود آمده است.»

پروتکل دارایی مصنوعی که وارویک، موزز و تیم آنها بیش از دو سال صرف آن کرده بودند یعنی سینتتکیس (Synthetix)، قربانی یک سواستفاده بسیار مهیب شده بود؛ یک هکر مهاجم با نام مستعار اونیکس (Onyx) در حدود 11 میلیارد دلار بدهی دارایی مصنوعی بوجود آورده بود. این رقم در حدود 275 برابر ارزش سینتتکیس (Synthetix) بود. همچنین فرد مهاجم در حال ایجاد هجمه سنگین و منفی علیه تیم آنها در فضای مجازی عمومی بود.

این روزها به نظر می‌رسد، زمان و موفقیت چیزی را که وارویک آزادانه اعتراف می‌کند خلق و خوی آتشین است را تعدیل کرده است. وارویک که هنوز سرحال و شاداب است،‌ پتانسیل و ظرفیت عبور از منتقدان و رقبایش در توییتر را دارد. به هر ترتیب در زمستان سال 2019 در استرالیا، او بسیار عصبی به نظر می‌رسید.

پست‌های وبلاگ سینتتکیس (Synthetix) از آن بازه زمانی به این طرف، هنوز یک پوشش ظریفی از حرفه‌ای بودن را حفظ کرده‌اند اما خشم و ناراحتی عوامل مجموعه در آنها تقریبا مشهود است. در این پست‌ها،‌وارویک از ظالمانه بودن ارتباط گرفتن با فرد مهاجم سخن می‌گوید و آن را مذاکره گروگان می‌نامد. او معتقد است دادن هرگونه امتیازی به اونیکس، نوعی اخاذی از مجموعه آو است. او در یک از این پست‌ها با الفاظی تند درباره اونیکس اظهار نظر می‌کند و در میان جامعه برنامه‌نویسان با دادن لقب script kiddie به اونیکس سعی می‌کند تا او را بدنام کند.

با خواندن متون وارویک، ‌به راحتی می‌توان به شدت عصبانی بودن او پی برد. پلتفرم نوپای دیفای، در مراحل ابتدایی کار خود توانست در حدود 40 میلیون دلار از دارایی‌های موجود در بازار را جذب کند. این رقم که از آن به عنوان یک شگفتی یاد می‌شود تنها بخش کوچکی از هدف یک میلیارد دلاری بود که تخمین زده می‌شد. یک چنین سواستفاده عظیمی که از پروژه وارویک شد،‌ به راحتی می‌تواند یک شرکت تازه تاسیس را فلج کند.

وارویک به دنبال راهی می‌گشت که برای همیشه جلوی اینگونه سوءاستفاده‌ها را بگیرد. او تلاش زیادی انجام داد تا مجازات‌ها سنگینی برای کسانی که قصد نقض پروتکل‌ها را دارند، وضع شود. در نهایت آن چیزی که وارویک به دنبال آن بود،‌ دیگر مسئله جدی به حساب نمی‌آمد.

به منظور کنترل پروتکل‌ها یک طرح چند امضایی در یک پروژه بزرگ که 18 ماه به طول انجامید در دست بررسی بود. در این پروژه به دنبال تمرکزدایی از حاکمیت سینتتکیس (Synthetix) با استفاده از یک سری سازمان خودگردان غیر متمرکز بودند. بسیاری از امضاکنندگان این طرح تصمیم به اجرای اقدامات محرمانه‌ای در این زمینه گرفتند که در واقع مانعی جدی بر سر راه اجرای کامل این سیاست بود.

وارویک در همین برهه زمانی بود که گقت به درک عمیقی از مفهوم تضاد و مقابله رسیده است که باعث شده او جایگاه و قدرت سنتی یک مدیرعامل اجرایی را از دست بدهد.

او دیگر بیش از این نمی‌توانست عصبانیت خود را کنار بگذارد و بگوید:

«این مسیری است که ما تصمیم به انجام آن گرفته‌ایم زیرا من چنین احساسی دارم. من در یک اقلیت محض به سر می‌بردم و می‌دانستم آنچه را که می‌خواهم انجام دهم، رخ نخواهد داد. فقط مجبور بودم با آن کنار بیایم.»

دیکتاتور صرفا به یک نماینده دیگر تبدیل شده بود.

نوع جدیدی از اسب تک‌شاخ

از نظر افراد ناآگاه در خصوص پایه و اساس دیفای و Web3، تصمیم برای تمرکززدایی حاکمیت بر سر یک پروتکل میلیارد دلاری،‌ احتمالا یک تصمیم دیوانه‌کننده است.

بنیانگذار/ مدیرعاملی نظیر الون ماسک (Elon Musk) به شدت پرستش می‌شوند و در کنار شهرت با حمایت از بنیانگذاران تک‌شاخ امکان دست‌یابی به ثروت افسانه‌ای را برای خود رقم می‌زنند. تمام ثروت موجود در معادن تحت پادشاهی سلیمان نبی را می‌توان در قالب عرضه اولیه سهام یک اپلیکیشن ساده اجتماعی به دست آورد.

پروتکل‌ها میلیارد دلاری نظیر سیتتیکس و سیستم‌عامل وام Aave به دلایل درآمد فعال، رشد پایگاه‌های کاربری و مدل‌های اثبات‌شده و همچنین مشارکت در داغ‌ترین فضاها برای دلالان و سرمایه‌گذاران مانند بلاکچین به شدن برجسته شده‌اند. اگر گره‌های نظارتی باز نشوند، بدون شک یک دادخواست وال استریت می‌تواند هر تصمیم مبنی بر پیشنهاد واگذاری کنترل چنین پروتکل‌هایی به سازمان خودگردان غیر متمرکز را نهادینه و رسمی کند.

استنی کولچوف (Stani Kulechov) بنیانگذار Aave ضمن خندیدن به این اتهامات دیوانه‌کننده گفت:

«این درست است. این واقعا درست است.»

فقط امثال او نیستند که فکر می‌کنند این اتفاق احمقانه است. حتی بسیاری از افرادی که به طور بنیادی به مسئله تمرکززدایی از حامیت اعتقاد دارند می‌گویند در شرایط امروز ابزاری در اختیار برای طراحی سازمان خودگردان غیر متمرکز بسیار محدود است.

به ترتیب از 29 اکتبر و 28 ژولای، تمام زیرساخت‌های اداری Aave و Synthetix توسط سازمان‌های غیرمتمرکز خودگردان اداره می‌شود. این روند در بهترین حالت ابتدایی به نظر می‌رسد. دارندگان توکن‌های AAVE و SNX به پیشنهادات مطرح شده به منظور بهبود امور رای می‌دهند. آرای رای دهندگان نیز بر مبنای میزان توکنی که در اختیار دارند ، وزن داده می‌شود. در حالیکه امکان دارد برخی از ادارات و ارگان‌ها به سازمان‌های خودگردان غیرمتمرکز متمایزی سپرده شوند، اما ساختار اداره امور در همه آنها تقریبا یکسان است.

مکانیزم ذکر شده برای حقوق و دستمزد، دارایی‌های خزانه‌داری، ارتقای پروتکل، تدوین استراتژی بلندمدت،‌ عملیات تجاری و سایر اشکال دیگر حکمرانی برای دو سیستم‌عامل بزرگ و موفق دیفای استفاده می‌شود.

پذیرفتن ایدئولوژی در برابر عمل‌گرایی یک تصمیم پیچیده‌ای است. این همان چیزی است که بسیاری از انقلابیون جهان هم می‌توانند درباره آن گواهی دهند. اما با وجود همه این عدم اطمینان موجود، وارویک و کولچوف به راحتی تصمیم به تمرکززدایی گرفتند.

کولچوف گفت:

«در یک برهه زمانی متوجه شدیم که ارزش پروتکل خیلی زیاد است و ما باید عملا اقدام به تمرکززدایی آن بکنیم. ما به عنوان یک تیم دیگر نمی‌توانستیم مسئولیت چیزی را که به صورت متمرکز عمل می‌کند برعهده بگیریم.»

صحبت وارویک در این زمینه دقیق‌تر به نظر می‌رسد:

«این مسئله برای همه بهتر است که هیچ دیکتاتوری وجود نداشته باشد.»

در یک سلسله مصاحبه با Cointelegraph،‌ آقایان وارویک، کولچوف و تعدادی دیگر از مهندسان برجسته در زمینه سازمان‌ خودگردان غیر متمرکز در مورد مزایا و معایب رقابتی این سازمان‌ها، ‌ارزش منحصربفرد حاکمیت غیرمتمرکز،‌ جذب استعدادها در یک محیط کار غیر سنتی و آینده رو به جلو سازمان‌های خودگردان غیرمتمرکز مطالبی را بیان کرده‌اند.

تمرکزگرایی در برابر تمرکززدایی

با گذشت 12 سال،‌ بیت‌کوین توانسته است ارزش کل یک سازمان خودگردان غیر متمرکز را ثابت کند. البته ممکن است زمان زیادی طول بکشد تا نگرش‌های بدبینانه نسبت به حاکمیت غیر متمرکز تغییر کند.

پاتریک راوسون (Patrick Rawson) یک هم‌بنیانگذار مهندس در سازمان خودگردان غیر متمرکز اندیشکده Curve Labs گفت:

«آنها حق دارند بدبین باشند. ما هنوز در نقطه‌ای نیستیم که با اطمینان بتوانیم در خصوص داشتن ارزش افزوده کار صحبت کنیم. سرانجام حاکمیت غیر متمرکز به یک مجموعه قراردادها تبدیل می‌شود که باعث کارآمدتر شدن همه امور می‌شود و هزینه‌های اوپراتور را کاهش می‌دهد. اما هنوز نیاز به بهینه‌سازی بیشتر فعالیت‌ها است.»

راوسون در خصوص نمونه‌ای از بهینه‌سازی که توسط حاکمیت متمرکز هنوز قابل ارائه است، به اقدام بسیار مقتدرانه کشور چین در مواجهه با همه‌گیری کرونا اشاره کرد. چین توانست پاندمی را در کشور خود به طور کامل کنترل کند چون به کمک قوع قهریه مردم را برای مدت مشخصی در خانه نگه‌داشت.

او بر مبنای همین مثال استدلال کرد که در یک حاکمیت عامیانه ضمانت شده، باید پروژه‌ها به صورت متمرکز آغاز شوند تا بتوانند از منافع بهینه‌سازی بهره‌مند گردند اما در گذر زمان باید عملیات تمرکززدایی روی آنها اجرا شود. او همچنین نتیجه می‌گیرد:

«بسیاری از مردم در خصوص تمرکززدایی تردید دارند. تردید آنها به این دلیل است که حاکمیت متمرکز بارها و بارها خود را اثبات نموده‌است.»

اریک آرسنالت (Eric Arsenault) رئیس مرکز رشد و طراحی DOA شرکت DAOstack می‌گوید که برخی از سازمان‌های خودگردان غیرمتمرکز در مرزهای رقابتی داخلی بوجود آمده‌اند.

همچنین وی افزود:

«در برخی جنبه‌های بخصوص، شما کاملا باید رقابت کنید و حتی یک گزینه دیگر نیز وجود ندارد. وقتی صحبت از فعالیت‌های قانونی مشکوک یا موارد مربوط به اوراق بهادار به میان می‌آید، داشتن یک سازمان خودگردان غیر متمرکز فصای رقابتی‌تر را بوجود می‌آورد و در واقع به طور بالقوه گزینه معتبری به حساب می‌آید.»

Aave و Synthetix هردو به طور قاطع بخش گسترده‌ای از حاکمیت قانونی خاکستری را اشغال می‌کنند. اما فراتر از مسئله قانونی بودن، آرسنالت معتقد است که در دراز مدت یک سازمان خودگردان غیر متمرکز هماهنگ و با انگیزه بالا، به راحتی در رقابت با یک سازمان متمرکز پیروز می‌شود.

او همچنین می‌گوید:

«در پایان روز، یک سازمان خودگردان غیر متمرکز امکان نوآوری باز را فراهم می‌کند. یک شرکت سنتی همیشه متعهد به ساختار و سلسله مراتب خودش باقی می‌ماند و به این ترتیب توانایی شما برای پیشرفت و بروز استعداد‌های‌تان را محدود می‌کند.»

ترکیبی از نوآوری باز و جواز قانونی همان چیزی است که وارویک را به سمت تمرکززدایی در حاکمیت Synthetix سوق داد.

وارویک گفت:

«من این ایده را بسیار می‌پسندم که شما در سازمان‌تان افرادی را داشته‌باشید که در عین اینکه در یک ساختمان در کنار هم فعالیت نمی‌کنند و به یک شخص حقوقی وابسته نیستند، می‌توانند به طور هماهنگ چرخه امور را به حرکت درآورند. حتی اگر از نظر تئوری دستیابی به این ساختار کاری سخت باشد، این همان چیزی بود که من را به سمت تمرکززدایی در Synthetix سوق داد.»

راوسون معتقد است که مالکیت کاربر جبری برای چشم‌پوشی نیست. او در مثالی از شرکت اوبر (Uber) ذکر کرد که شرکت مادر سود حاصل از درآمد رانندگان را بدست می‌آورد و به طرز آشکاری رانندگان از نظر حقوق محدود هستند. در ادامه او گفت:‌

«این درحالیست که رانندگان به طور طبیعی خواستار شرایط معکوسی هستند و برای خود حقوق بیشتری را مطالبه می‌کنند.»

شریف ساکر (Sharif Sakr)،‌ یک تحلیلگر حوزه بلاکچین شرکت سرمایه‌گذاری BR Capital و عضو Free TON DAO نیز معتقد است که سازمان خودگردان غیر متمرکز جذابیت بسیاری برای افرادی که از ساختارهای سنتی بیزارند، دارد. او گفت:

«وقتی به Free TON DAO پیوستم، احساسی در من ایجاد شد که نگرش و اتگیزه مرا دو چندان نمود. در آنجا افرادی بودن که جوان بودند حتی اگر از نظر سنی از من بزرگتر بودند. احساس طراوات و شادابی زیادی در بین آنها وجود داشت و من احساس می‌کردم که به مقداری از این جوانی و انگیزه احتیاج داشتم.»

هدف ابتدایی شریف ساکر از پیوستن به پروژه Free TON DAO، تمایل شرکت BR Capital برای شناسایی اقدامات آنها بود. اما رفته رفته اوضاع طوری پیش رفته‌است که او معتقد است Free TON DAO او را بشدت مجذوب خود کرده است و گاهی اوقات زمانی که صرف کارهای این شرکت می‌کند از BR Capital بیشتر است. این موضوع او را گاهی به دردسر می‌اندازد.

«از طریق Free TON، من به چشم خود دیده‌ام که مردم چیزی را خلق می‌کنند، چیزی را تحویل می‌دهند، هزینه آن را پرداخت می‌کنند و توسط مخاطبان مورد تشویق قرار می‌گیرند و در نهایت آن فرآیند به یک هدف بزرگتر از ان چیزی که به آن اعتقاد داشتند، تبدیل شده است. این یک چرخه بسیار لذت‌بخش است و معتقدم دنیای عدای مدت‌ها این احساس را از جوانان دریغ نموده است. آنچه امروز تحقق یافته دیگر به گذشته باز نمی‌گردد.»

راوسون در رقابت سنگین میان نهادهای متمرکز و غیر متمرکز به این فکر می‌کند که کدامشان خواهند توانست قوی‌ترین و جذاب‌ترین اکوسیستم را به بازار عرضه کنند. این جا دقیقا جایی است که بعید به نظر می‌رسد نهادهای متمرکز موفق شوند.

راوسون گقت:‌

«وقتی شما بتوانید معادل یک صندوق سرمایه‌گذری مشترک را در مدت زمانی در حدود 15 دقیقه راه‌اندازی کنید،‌ آن وقت به جای پرداختن به این سوال که چه کسی بهترین فناوری را دارد؟، باید به این پرسش که چه کسی بهترین و وفادارترین شبکه را دارد؟ پاسخ دهید.»

یک طیف از قدرت

سوال دیگری که افراد مردد به حاکمیت غیر متمرکز مطرح می‌کنند این است که حاکمیت تا چه درجه‌ای حقیقتا غیر متمرکز است؟ اگر عمده ابزاراهای حاکمیت (به عنوان مثال قدرت رای دادن) در اختیار هیئت موسس مجموعه قرار بگیرد،‌ فعالیت‌های DOA تا چه میزان با یک شرکت عادی متفاوت است؟

Pet3rpan، یک سازمان دهنده سازمان خودگردان غیر متمرکز و عضو Meta Cartel and Venture DAOs گفت:

«Aave یک پروتکل غیرمتمرکز نیست. ممکن است یک توکن حاکمیتی باشد اما هنوز هم تمرکز زیادی بر روی آن توسط تیم موسس اعمال می‌شود.»

راوسون هم این موضوع را قبول دارد و معتقد است که کاربران نباید چشم بسته به برچسب غیرمتمرکز اعتماد کنند. او گفت:

«شاید پشت صحنه همه اینها به نوعی توسط گروهی از بازیگران و افارد مناسب و سازوکارهایی برای کنترل پروتکل‌ها طراحی شده باشد و تنها از نظر ظاهری فعالیت‌ها را غیرمتمرکز جلوه دهند.»

این در واقع تئاتری از تمرکززدایی است که به امثال وارویک و کولچف این امکان را می‌دهد که ژست تمرکززدایی به خوب بگیرند در حالی که هیچ قدرتی را تسلیم نمی‌کنند.

راوسون همچنین اذعان کرد که از پشت پرده امور شرکت‌ها مطلع نیست و با خنده گفت:‌

«اگر آنها به راستی یک چنین نمایشی را اجرا می‌کنند، من از آن بی اطلاع هستم.»

وارویک و کولچوف به  طور تلویحی تایید کرده‌اند که آنها به عنوان بنیانگذار، هنوز قدرت نرمی را برای خود نگه‌داشته‌اند که صدای خود را بالاتر از صدای دیگران به گوش برسانند و همچنین تعداد کافی از توکن‌ها را در اختیار دارند که باعث شود انگیزه کافی برای ادامه کار بر روی پروتکل را داشته‌باشند.

این مسئله در فضای رمزنگاری چیزی جدید و عجیبی نیست. اگر چه ویتالیک بوترین (Vitalik Buterin) ادعا کرده است که دیگر هیچ کنترلی روی اتریوم ندارد، اما بسیاری او را چهره‌ای برجسته در این عرصه می‌شناسند.

کولچوف همچنین از لینوس توروالدز (Linus Torvalds)، بنیانگذار لینوکس، به عنوان کسی یاد کرد که قصد دارد از او الگو بگیرد:

«من شیوه کارد لینوس توروالدز در لینوکس را دوست دارم. او عملا نخستین نرم‌افزارهای لینوکس و هسته‌ها را بکار گرفت و تا امروز آنچه در حال رخ دادن است را دنبال می‌کند و فعالانه درگیر ان است. من در ساخت پروتکل‌ها به چنین روشی علاقه‌مند هستم. وقتی مردم از پروتکل ساخته شده توسط شما استفاده می‌کنند، ترک آن کار سخت و دشواری است.»

در همین حال وارویک تشریح کرد که قدرت نرم او دارای محدودیت‌های معینی است:

«اگر من فردا در Discord حاضر شدم و گفتم: سلام، من در حال نوشتن یک SIP هستم تا سیاست پولی توکن را به آدرس OxO منتقل کنم (که این کار باعث سوخت شدن همه دارایی‌ها می‌شود)، این امکان برای من فراهم نیست.»

شریف ساکر  هم توضیح داد که قدرت نرم دارای جنبه‌های مختلفی است که برخی از آنها نقش مهمی در یک سازمان خودگردان غیر متمرکز دارد. سلسله مراتب اجتماعی یک پدیده طبیعی است که در هر سازمان انسانی وجود دارد و هیچ مشکلی ندارد که افراد خاصی به سبب دارا بودن قدرت نرم در یک سازمان فرمان انجام کارهایی را بدهند. به عنوان مثال، مدیران محصول.

«یک مدیر محصول صرفا از طریق قدرت نرم کار می‌کند. آنها در سلسله مراتب سازمان به ندرت در جایگاه‌های بالا قرار می‌گیرند. اما معمولا پای ثابت یک طرف قراردادها هستند. آنها نه رئیس بخش مهندسی هستند، نه رئیس بازرگانی و نه رئیس هیچ بخش دیگر. آنها اغلب شخصیت‌های برجسته‌ای دارند و به دلیل جاذبه بالا در سازمان مورد احترام قرار می‌گیرند.»

ساکر معتقد است که گاهی اوقات قدرت نرم فراتر می‌رود. زمانی که میزان احترام به شخص از حد معمول خیلی فراتر می‌رود و فرد تبدیل به رئیس یک فرقه می‌شود و بنیانگذاران در این حالت عمدتا در حال دستور دادن به دیگران هستند.

البته وارویک به نوعی وانمود می‌کند که از قدرت نرمی که در اختیار دارد بیزار است و قصد دارد که Synthetix را به طور کامل ترک کند و به عنوان یک شخصیت ناشناس مجددا در آن وارد شود.  به نظر می‌رسد تحقق این چنین مطالبی امری پیچیده باشد.

وارویک گفت:

«به عنوان کسی  که در قله آنارشیستی رمزنگاری قرار دارد، قدرت متمرکز چیز بدی است. این واقعیت که یک بنیانگذار قدرت نرم را حفظ می‌کند اما نه قدرت سخت را، احتمالا تعادل خوبی را بوجود می‌آورد.»

 Pet3rpan هم با این موضوع موافق است. در حالیکه سازمان‌های خودگردان غیر متمرکز Synthetix و Aave می‌توانند درجه بالاتری از تمرکززدایی را تجربه کنند،‌ اما بنیانگذاران آنها در نهایت قدرت نرم خود را حفظ می‌کنند.

او گفت:‌

«این یک واقعیت است. من هیچ مشکلی با اینکه این افراد هنوز نفوذ بالایی دارند، ندارم.»

خون تازه

در حالیکه بنیانگذاران به فکر حفظ جایگاه ویژه خود هستند، چه کسی کارها را پیش می‌برد؟ اگر چه برخی مدل‌ها در حال ظهور هستند اما یک سوال بی پاسخ مانده است. حاکمیت غیر متمرکز چگونه استعدادهای جدید را جذب می‌کند؟

کولچوف معتقد است:

«من این ایده را دوست دارم که کلیدها را به جامعه بدهی و خودت کنار بروی و بگویی کار من تمام شد.»

با این حال او اذعان کرده است که تاکنون مهندسی قراداهای هوشمند به واسطه تیم بنیانگذار Aave انجام شده است. او روزی با خود فکر می‌کرد که بسیاری از توسعه دهندگان شخصی وارد فضای سازمان‌های خودگردان غیر متمرکز خواهند شد و امور را به دست خواهند گرفت. اما این اتفاق تاکنون در سطح گسترده‌ای رخ نداده است.

او افزود:‌

«بسیاری از تغییرات کوچک و بزرگ از دل جامعه پدید آمده است. تغییراتی که ممکن بسیار کوچک هم باشند ولی درعین حال مفید هستند.»

به عنوان مثال او در خصوص پیشنهاد یکی از کاربران مطالبی را بیان نمود. این پیشنهاد در خصوص امکان واریز توسط کاربران به Aave بود که در مقابل آن توکنی دریافت نکنند و در مقابل به این ترتیب بخشی از امور قضایی و قانونی خود مانند پرداخت مالیات را به این واسطه انجام دهند.

وارویک هم معتقد است بسیاری از پیشرفت‌های فنی و تغییراتی که در پروتکل رخ می‌دهد، تاکنون توسط تیم بنیانگذار انجام شده است. تیم بنیانگذار Synthetix در حال پیاده‌سازی یک برنامه پنج ساله است که پیش از تصمیم تمرکززدایی اجرایی شده بود. اما بیش از 80 درصد تغییرات عملیاتی پروتکل در حال حاضر از جامعه کاربری آن برخاسته است.

«جامعه بیشتر در بخش بالایی آن قرا می‌گیرد. آنها وقتی متوجه شوند که قسمتی نامطلوب است، می‌توانند آن را کنترل کنند و زنجیره‌ای را تغییر دهند و در خصوص کارآمدی آن بررسی دقیقی انجام دهند.»

Pet3rpan که انتقال مسئولیت‌های اصلی در یک سازمان خودگردان غیر متمرکز از تیم اصلی به جامعه یک گام اساسی برای دستیابی به موفقیت‌های طولانی مدت است. او گفت:

«این نسبت مانند یک نسبت یک مادر و فرزند است. شما نمی‌خواهید کودک را ضعیف بار بیاورید چراکه در آن صورت همواره نیاز به کمک شما خواهد داشت. این اقدام کمک زیادی برای تمرکززدایی به تیم‌های بنیانگذار می‌کند.»

او به Yearn.finance به عنوان یک سازمان خودگردان غیر متمرکز موفق اشاره کرد که علاوه توسعه بسیار مناسب توانسته است در جذب استعداد‌های جدید سرمایه‌گذاری خوبی را انجام دهد.

«اگر آندره کرونژ (Andre Cronje) نبود، این میزان از نوآوری‌های شگفت انگیز مانند Deriswap  هم رخ نمی‌داد. اما محصول اصلی YFI، ادامه خواهد یافت. زیرا انها یک تیم از مهندسان قوی و آموزش دیده را گرد هم آورده‌اند.»

با این وجود Pet3rpan معتقد است که پیشرفت یک روند است نه یک رویداد و اتفاق.

«کاملا منطقی است که تیم سازنده و پیشنهاد دهندگان اولین افرادی هستند که درگیر موضوع می‌شوند. اما بدست آوردن پول و یک خزانه بزرگ در سازمان خودگردان غیر متمرکز یک کار زمان‌بر است.»

همچنین شریف ساکر نیز معتقد است فرآیند انتقال استعدادها از سازمان‌های متمرکز به غیر متمرکز زمانبر است.

«من از جهانی می‌آیم که انرژی و نیروی جوانان بارها سرکوب شده و از نظر روانی خرد شده است. من شکست‌های زیادی را در جهان متمرکز دیده‌ام. من در این جهان چیز شگفت انگیزی را نمی‌بینم که بتوانند در برابر DAOها ایستادگی و رقابت کنند.»

دروازه‌ای به ناشناخته‌ها

تعداد کمی از کارشناسانی که با Cointelegraph مصاحبه کرده‌اند، می‌توانند نمونه‌های تاریخی را برای یک حاکمیت غیر متمرکز موفق ارائه کنند. چون این سرزمین ناشناخته و عمدتا غیر مکشوف است.

این مطلب به این معنا است که کارهای توسعه‌ای زیادی برای انجام وجود دارد ولی به گفته راوسون، عمده کارهای نظری پیش از این انجام شده‌است. او گفت:

«دانش و تحقیق معمولا پیش از تغییر فناوری است. همه معتقدند که این آینده می‌آید. ممکن است زمان برای ما کندتر به نظر برسد. چراکه یک روز حضور در دیفای معادل 20 سال زندگی در دنیای واقعی است اما در حال حرکت است و طولی نخواهد کشید که سازمان‌های خودگردان غیرمتمرکز زیادی شروع به فعالیت کنند.»

او به هندبوک محاسبات انتخاب اجتماعی اشاره کرد. یک کتاب بزرگ 600 صفحه‌ای که اطلاعات انبوهی از ساختارهای احتمالی حاکمیت محسباتی و رای گیری را ارائه می‌دهد. به گفته راوسون، دیفای تنها دو درصد از آن چیزی که علوم دانشگاهی اشاره کرده است را اجرا نموده‌است.

علاوه بر این، ساکر معتقد است، روند پیشرفت ابزار DAO ممکن است یک حرکت تکنولوژیکی رو به جلو نباشد بلکه یک گام عقب نشینی اجتماعی به سمت ساختارهای سنتی جامعه باشد. وی افزود:

«برخی از افراد معتقدند این ساختار یک ساختار مدنی است (روابط نامرئی و غیر رسمی که مجموعه‌ای از افراد را به هم پیوند می‌زند). و این باعث می‌شود یک جوان خریدهای یک فرد بزرگتر را انجام دهد. این موضوع لایه‌های اعتماد را که ممکن است توسط انقلاب صنعتی آسیب دیده باشد، بازسازی می‌کند.»

او جامعه Free TON را با یک جامعه دیگر که هنگام انتقال خانواده‌اش به روستایی در فرانسه به سبب همه گیری کرونا  با آن مواجه شده بود، مقایسه کرد: یک شهر شیطانی در حصار پیوندها است و در عین حال قدرتمند و جمع گرایانه.

«سازمان خودگردان غیر متمرکز صرفا رسمی کردن پیوندهای بسیار عمیق و غریزی انسانی است که مدت‌ها سرکوب شده است.»

از منظر بازار، هر چه به زمانی که کاربران دیفای از پروژه‌های لایه حاکمیت استفاده کنند، نزدیک شویم،‌ درجه تمرکززدایی مطلوب آنها افزایش پیدا می‌کند و موجب ارتقای سریع ابزارها می‌شود. آرسنالت امیدوار است که آن روز سریعتر برسد.

«من امیدوارم که بازار در آن جهت حرکت کند. شما هک شدن‌ها را مشاهده کرده‌اید. هرچه این دست از موارد بیشتر رخ دهد، افراد بیشتری به نوعی از ساز و کار حاکمیت نیاز پیدار می‌کنند تا اطمینان حاصل کنند که دارایی آنها ایمن است.»

عموم بنیانگذاران و کارشناسان متفق القول هستند که یک دیفای واقعی نیازمند تمرکززدایی در هر دو لایه است. به خصوص از نظر بنیانگذاران؛ چراکه این به معنای چشم پوشی از امتیازات خاص آنها است. به نظر می‌رسد آنها خواستار پیشرفت هستند.

کولچوف گفت:

«شما در حال خداحافظی کردن با قدرتی هستید که در اختیارتان است. با این وجود به دیگران خوش آمد می‌گویید. شما می‌پذیرید که مدلی که در اختیار داشته‌اید به یک دلیل وجود داشته اما برای رفتن به سمت مقصد جدید به یک مدل جدید دیگر نیاز دارید.»

به همین ترتیب وارویک هم گفت که توسعه حکمرانی در زمان حاضر برای او از اولویت بیشتری نسبت به توسعه پروتکل برخوردار است. او گفت:

«من فکر می‌کنم چگونگی کار کردن Synthetix، از نحوه جهت‌گیری آن و نحوه ایجاد اولویت‌ها برای مقیاس بندی آن اهمیت کمتری برای من دارد. من فکر می‌کنم ساختار حمایتی و حاکمیتی ان برای من حتی از آنچه انجام می‌دهد، مهمتر است.»

آیا توصیه خاصی برای بنیانگذار جوانی که بخواهد مرزهای تمرکززدایی را توسعه دهد و کار خود را به عنوان یک سازمان خودگردان غیر متمرکز آغاز کند، وجود دارد؟

وارویک گفت:

«من فکر می‌کنم که هیچ دلیلی برای ترسیدن از قدرتی که از دست می‌دهیم وجود ندارد. تا زمانیکه از جامعه حمایت می‌کنید، اطمینان داشته باشید که آنها متولیان خوبی خواهند بود و نقش‌شان را به درستی ایفا خواهند نمود. افرادی که این قدرت را به آنها واگذار می‌کنید، شما را شگفت‌زده خواهند نمود و در مدیریت امور بسیار فداکار و وظیفه‌شناس خواهند بود.»

این چیزی نیست که باید از آن بترسید. بلکه باید از دیدن آن هیجان‌زده شوید. اینکه بتوانید یک سازمان خودگردان غیر متمرکز را به سرانجام برسانید، بسیار عالی است.

منبع: cointelegraph.com