مدیریت ریسک و خطر در معاملات رمزامرزی (Risk Management in crypto trading) یکی از مهم ترین مؤلفهها است که باید آن را در سرمایه گذاری در نظر بگیریم.
حتما شنیده اید که میگویند: « بی گدار به آب نزنید » معنی این جمله در حقیقت داشتن استراتژی مدیریت خطر است. معامله و ترید کردن بدون مدیریت موقعیت یک نه بزرگ است. در حقیقت دشمن شماره یک معامله گران، معامله بدون استراتژی (راهبرد) مدیریت خطر است؟
بررسی خطرات و فرموله کردن یک طرح معامله
هیچ کسی همیشه 100 درصد برنده نیست و 1% معامله گران برتر این را خوب میدانند. به همین خاطر است که معامله گران خود را مدیریت کننده خطرات و در درجه دوم معامله گر میدانند.
«بزرگترین خطر این است که هیچ خطری نکنید. در دنیایی که واقعا به سرعت در حال تغییر است، تنها استراتژی محکوم به شکست، خطر نکردن است.» مارک زاکربرگ
به عبارت دیگر، اگر می خواهید در هر چیزی موفق باشید، مانند معاملات رمزارزها، باید بدانید که پذیرفتن خطر اجتناب ناپذیر است و باید با این موضوع کنار بیایید.
کالبد شکافی طرح یک معامله
این یک حقیقت است که معامله گران جدید پولهایشان را در بازار در همان ماه های ابتدایی شروع معامله گری از دست میدهند. این موضوع عاقبت نداشتن یک طرح معامله که اساس موفقیت در این حرفه است میباشد.
برخی از عناصر یک برنامه معامله ای برای پایه گذاری یک برنامه جامع و محکم:
- یک نقشه راه و راهبرد مختصر: که یک مرجع اصلی در خصوص اینکه طرح معامله بر چه اساسی پایه ریزی شده است. این اساس می تواند تحلیل تکنیکال Technical Analysis یا تحلیل اساسی Fundamental Analysis باشد.
- راه و روش معامله: به استراتژی هایی که برای پیدا کردن فرصتهای بازار و زمانبندی استفاده می شود، اشاره دارد. برخی از راه و روش های محبوب عبارتند از فعالیت قیمت Price Action، میانگین های متحرک Moving Averages، شاخص ها Indicators، ساختار قیمت price structure و… هستند.
- مدیریت ریسک (Risk Management): فرآیندی که درآن اصول و اساس در خصوص اینکه چگونه خطرات در یک معامله مدیریت شوند را تعیین و تبیین میکند. این بخش یکی از مهمترین بخش های طرح معاملاتی است که باعث میشود که یک لبه ایمن واقعی در بازار در اختیار باشد. (گدار)
- بازار: جایی که معامله گر سفارشها و همه فعالیتهایش را در آن جا انجام میدهد. این بازار باید بازاری با نوسان کافی و نقدینگی مناسب باشد. همچنین اجرای سفارشات به سادگی انجام گیرد. بازار رمز ارزها از این نظر بازار های مناسبی هستند. حرکات خوبی در آن دیده میشود. نقدینگی معمولا زیاد است و معاملات بلند مدت و کوتاه مدت امکانپذیر است.
آشنایی با فرآیند مدیریت خطر
فرآیند مدیریت خطر به طور کلی عبارت است از چگونگی برخورد و تقابل با معاملات در حال ضرر (بازنده) است.
هدف اصلی کاهش ضرر است.این موضوع یک راز نیست که برخی از پردرآمدترین معامله گران در جهان، ابزارهای مدیریت ریسک عالی در اختیار دارند که آن ها را به رده های بالای این حرفه رسانده است.
یک نمونه بسیار خوب پاول تودور جونز Paul Tudor Jones یک معامله گر میلیارد دلاری است. او در چندین مصاحبه خود اشاره کرده که بخش اعظم مدیریت ریسک وی گشتن به دنبال معاملاتی با سود-خطر غیرمتقارن بوده است. این نسبت برای وی 4:1 است، به این معنی که او 1 دلار را برای سود بالقوه 4 دلاری حاضر است به خطر بیاندازد.
مدیریت خطر معامله چیست؟
به زبان عامیانه مدیریت خطر معامله ، سیستمی است که نحوه برخورد و مقابله با خطرات هر معامله را به نحو بهینه ای بیان می کند. برخی از المان هایی که یک استراتژی مدیریت ریسک خوب را تعیین می کنند عبارتند از:
خطر به ازای هر معامله (Risk per Trade) ذائقه خطر شما به ازای هر معامله چیست؟ به عبارت دیگر، مقداری است که به مشخصات خطرپذیری هر کاربر مربوط می شود. این مقدار درصدی بین 0.1 درصد تا 4 درصد موجودی حساب هر معامله گر به ازای هر معامله است.
اندازه معامله (Position Sizing) مقدار و تعداد دارایی که قرار است خریداری شود یا به فروش برسد. این مقدار مستقیما به مقدار خطر به ازای هر معامله بستگی دارد. در حقیقت بر اساس آن پارامتر است که مقدار اندازه معامله تعیین می شود. در بازارهایی که ابزار اهرم را در دسترس قرار می دهند امکان ایجاد معامله ای بزرگتر با سرمایه کوچکتر فراهم است ولی با این وجود اگر معامله خوب مدیریت نشود ضررها می تواند سنگین باشند.
سطح خطر اولی (Initial Risk Level) محل اولیه سطح توقف ضرر بعد از ورود به بازار است. این سطح بر اساس راه و روشی که کاربر برای معامله به کار بسته تعیین می شود. به طور مثال اگر یک معامله بر اساس سطح حمایت ایجاد می شود، باید یک سطح توقف ضرربرای معاملات خرید، زیر آن محدوده در نظر گرفته شود.
توقف دنباله رو (Trailing Stop)توقف دنباله رو به این موضوع اشاره دارد که خط توقف ضرر زمانی که معامله در جهتی حرکت می کند که انتظار آن را داریم، حرکت می کند. این ایده برای تثبیت مقداری از سود به دست آمده است تا اگر بازار در جهت مخالف حرکت کرد بتوان آن مقدار سود را حفظ کرد. استراتژی های زیادی برای دنباله روی خطر وجود دارد، اما معمولا میانگین های متحرک Moving Average، سطوح محدوده حقیقی میانگین Average True Range (ATR) ، خطوط گرایش Trend Lines از جمله بهترین شاخص های کاهش خطر و محافظت سود هستند.
سود هدف (Profit Target) به محدوده هایی اطلاق می شود که معامله گر سود مد نظرش را از معامله به دست می آورد. ایده آل این است که سود هدف باید نرخ خطر-سود غیر متقارنی داشته باشد. به طوریکه درآمد بالقوه چندین برابر مقدار ریسک باشد.
تعریف: نرخ خط سود (risk-reward ratio) نسبت خطر هر معامله ای به پاداش بالقوه به دست آمده از آن معامله گفته می شود. معمولا توصیه می شود که معامله ها با نرخ های غیرمتقارن تعریف شود. به این ترتیب می توان درصد برد کوچکی به دست آورد و همچنان در سود بود.
به هر حال هدف باید بر اساس ساختار بازار تعیین شود و نه بر اساس یک سطح اتفاقی. برای مثال اگر یک معامله خرید به یک محدوده مقاومت نزدیک می شود ، بهتر است که معامله را بست و سود را دریافت کرد. چرا که تغییر جهت بازار ممکن خواهد بود. با این وجود، مهم است که این موضوع را در ذهن داشته باشید که استراتژی معامله است که نحوه مدیریت سود هدف را تعیین می کند. برخی از روش های مدیریت سود معمول عبارتند از:
- بستن تمام معامله در یک سطح از پیش تعیین شده است.
- بستن درصدی از معامله و اجازه دادن به باقی معامله برای ادامه دادن با یک روش توقف دنباله رو.
- مدیریت کل معامله با یک روش توقف دنباله رو، به این صورت خروج از معامله زمانی اجرا می شود، که توقف دنباله رو فعال شود یا به عبارتی جهت حرکت بازار معکوس می شود.
پاسخ دهید