در بخش قبلی به مفاهیم اولیه مدیریت ریسک یا خطرپذیری اشاره کردیم و در این بخش به ادامه موضوع قبلی میپردازیم.
چطور ریسک را اندازه گیری کنیم؟
قانون ریسک شماره یک قبل از ورود به بازار است، باید بدانید در صورتی که بازار و معامله بر وفق مراد شما نبود، چه میزان پول را حاضرید از دست بدهید.
معمولا مقدار ریسک درصدی از حساب معامله است. تازه کاران بایستی ریسک 1 درصد یا کمتر را استفاده کنند تا بتوانند به صورت تدافعی تر در بازار حضور پیدا کنند و از سرمایه اشان محافظت کنند تا زمانیکه یاد بگیرند که درست معامله کنند.
قانون یک درصد (قانون 1%) قانونی عمومی و کاربردی است که پیشنهاد میکند شما هرگز بیش از 1 درصد از سرمایه یا حساب معامله ای تان را روی یک معامله واحد صرف نکنید.
عموما، معامله گران با مانده حساب های بالاتر از درصد پایین تری استفاده میکنند. به این صورت به موضوع نگاه کنید، هر چقدر حساب معامله ای شما افزایش یابد، حجم معامله شما بزرگتر خواهد بود. با این حال برای مینیموم کردن ضررها بهتر است به این قانون پایبند باشید و هیچگاه از 2 درصد فراتر نروید.
بعد از این که درصد خطرپذیری تعیین شد، حجم معامله بایستی محاسبه شود. در مثال بعدی، شما با کلیت این محاسبه آشنا خواهید شد.
بر اساس استراتژی معامله ، سطوح ورود و توقف ضرر تعیین میگردند. در این مثال یک ورود با خرید (Long entry) بر اساس شکست خط بازار بالارونده رقم می خورد.
حال باید اختلاف بین ورود و خروج توقف ضرر محاسبه شود. در اینجا سطح توقف ضرر بر اساس استراتژی معامله نعیین می شود که میتواند تحلیل تکنیکال یا دیگر روش های تحلیل و آنالیز بازار باشد.
در این مثال اختلاف سطوح ورود و توقف ضرر 800 واحد است. در ادامه باید مقدار ورودی به بازار یا همان حجم معامله (Position Size) را محاسبه کنیم.
برای اینکه به قانون 1 درصد پایبند باشیم، بایستی به میزانی خرید کنیم که در صورت رسیدن قیمت بازار به سطح توقف ضرر، میزان خسارت ما به میزان همان 1 درصد از حساب معامله ای ما باشد. برای این منظور مقدار ریسک حساب را تعیین میکنیم.
در صورتی که حسابی 80 دلار موجودی داشته باشد، رقم ریسک آن 0.8 دلار خواهد بود. به این معنی که مقداری خرید خواهیم کرد که در صورت ورود بازار به سطح توقف ضرر و خروج، این معامله 0.8 دلار زیان خواهد کرد.
پس از ضرب و تقسیم های ساده، حجم خرید به صورت ضریبی از قیمت ورودی از تقسیم عدد ریسک بر اختلاف قیمت ورودی و خروجی به دست خواهد آمد.
ریسک/(ضرر توقف و ورودی قیمت اختلاف)
به این ترتیب با تقسیم 0.8 بر 800 به عدد 0.001 می رسیم که با ضرب این عدد در قیمت ورودی به حجم ورودی معامله دست پیدا خواهیم کرد. در اینجا این عدد 46.45 دلار خواهد بود.
دقت کنید که حجم ورود به بازار با مقدار ریسک رابطه مستقیم و با اختلاف سطوح ورود و توقف ضرر رابطه عکس دارد. هر چقدر موجودی حساب یا مقدار ریسک بالاتر باشد حجم بزرگتری وارد بازار خواهد شد و برعکس. هر چقدر نیز اختلاف سطوح ورود و توقف ضرر به هم نزدیک تر باشند به همان میزان حجم معامله بزرگتر خواهد بود.
تخصیص سرمایه
شما همواره باید سبد معاملاتی اتان را متنوع و گوناگون کنید. به این علت که حضور در بازار های متنوع بیشتر ، فرصت های بیشتری نیز پیش رویتان قرار خواهد داد. در نهایت، این تنوع، خسارت سنگین در معامله در یک بازار خاص را متعادل خواهد کرد.
تعبیر این تنوع و گوناگونی در مدیریت ریسک معاملاتی این است که شما نباید تنها به یک استراتژی در معاملات بسنده کنید. به این دلیل که بازار همواره در حرکت است و محیط آن همیشه در حال تغییر و تحول است.
در عوض خود را با آگاهی به مدیریت کردن برد و باخت دروضعیتی که معامله هایتان در حال حرکت به مسیر های مختلف هستند، آماده کنید.
در آخر تعبیر دیگر برای متنوع سازی، ساختن یک نمای کلی متعادل از ریسک برای بالابردن سود در دراز مدت است.
معامله گران روزانه در طول روز ممکن است چند معامله انجام دهند ولی عموما معامله های خود را قبل از بسته شدن بازار می بندند در مورد بازارهای پیوسته آن ها در زمان پایان فعالیت خودشان این کار را انجام میدهند.
مدیریت ریسک یا خطر پذیری معاملاتی برای این دسته از افراد نیز به خوبی عمل می کند. با این حال گاهی حرکات در بازه یک روز به همراه قابلیت های اهرم (Leverage در مورد معاملات جفتی) مانند یک شمشیر دو لبه میشود. چرا که می توانند میزان سود یا ضرر را به صورت تصاعدی افزایش دهند.
به همین علت اگر شما یک معامله گر روزانه هستید، داشتن یک سیستم مدیریت ریسک یک باید محسوب میشود به این خاطر که محافظت لازم از سرمایه تان را تضمین خواهد کرد. از سوی دیگر از معامله اتان در برابر لیکویید شدن جلوگیری میکند (از بین رفتن معاملات جفتی در اثر تغییر قیمت بر خلاف آن چه که شما انتظار دارید تا حدی که میزان نقدینگی وارد شده به معامله به حد اختلاف دو جفت برسد)
همانند آنچه گفته شد، باز هم به سعی در متنوع کردن معاملات کنید. از چند استراتژی مختلف بهره بگیرید با این ایده که احتمال ریسک نابود شدن را کاهش دهید.
چه میزان بازگشتی را بایستی در نظر داشته باشیم؟
میزان بازگشتی یا سود را می توان به نسبت ریسک اندازه زد. بسیاری از حرفه ایها از واحدهای ریسک برای توصیف هدف بالقوه استفاده میکنند و مشخص میکنند که آیا یک معامله ارزش ورود دارد یا نه. معمولا محدوده هدف بر اساس ساختار بازار شکل می گیرد، جایی که عرضه و تقاضا وجود دارد.
برای مثال نمودار 60 دقیقه ای بیت کوین در برابر دلار یک مثال خوب برای ترسیم مفهوم است.
بعد از اینکه نقطه ورود بر اساس تحلیل بازار و عبور قیمت از خط نشان برای تشخیص بازار بالارونده مشخص شد و یک معامله خرید (Long Entry) شکل گرفت، میتوانیم سطح مقاومت اصلی بالایی را در حدود 48400 دلار (محدوده آبی) شناسایی کنیم که نقطه خوبی برای قراردادن یک محدوده هدف خواهد بود.
با وجود فاصله ای در حدود 2000 دلار از قیمت ورودی تا قیمت هدف و فاصله 800 دلاری ورودی و ریسک، می توان رابطه ای بین این دو برقرار کرد. دقت کنید که هدف 2.5 برابر مقدار ریسک است.
به طور خلاصه، یک استراتژی معامله سودآور معمولا به دنبال موقعیتهایی با نرخ های بالاتری از خطر- سود است که با درصد برد منطقی همراه است. به این ترتیب، معاملات سودآور معاملات زیانده را جبران می کنند و میزان قابل توجهی سود باقی خواهند گذاشت.
پاسخ دهید