در مطلب پیشین، چرا مبادله رمزارز انجام میشود را بررسی کردیم. در این مطلب به توضیح در مورد معاملهگری خواهیم پرداخت.
تجارت یا معامله گری هر دارایی میتواند سودآور باشد. وال استریت مملو از سرمایهگذاران، سهامداران و مدیران صندوقهای سرمایهگذاری است که سهام را با قیمت پایین میخرند و در قیمت بالا میفروشند. این استراتژی، سادهترین استراتژی برای دستیابی به موفقیت به حساب میآید که در عین پیادهسازی آن سختترین کار است.
به خاطر اینکه ارزهای رمزنگاری شده به عنوان داراییهایی با نوسانات قیمتی بسیار شدید و ناگهانی شناخته میشوند، میتوان آنها را به عنوان یک ابزار معامله گری تجاری با سودآوری بالاتر در نظر گرفت.
یک سرمایهگذار میتواند آنقدر خوش اقبال باشد که در دسامبر 2018 بیتکوین را در قیمت 3200 دلار تهیه کند و در ظرف کمتر از 6 ماه با حدود 300 درصد نرخ بازگشت سرمایه ، ارز هر بیتکویناش به 10000 دلار برسد. بیتکوین پس از ناکامی در شکست سقف 14000 دلار در ژوئن 2019 یک روند نزولی به خود گرفت.
بیتکوین در نه ماه بعد یعنی مارس سال 2020 با دیگر روند نزولی به خود گرفت و اینبار تا حدو 3800 دلار افت کرد. یعنی اگر همان سهامدار بیتکوین خود را تا مارس 2020 نگه میداشت، نرخ بازگشت سرمایهاش فقط 25 درصد میشد و تنها 600 دلار به ازای هر بیتکوین سود میکرد.
در این بین بسیاری از معاملهگران حرفهای، تمام تلاش خود را صرف شناسایی دقیق سقف و کف قیمتی بیتکوین میکنند تا بتوانند سود حاصل از نوسانات آن را به حداکثر برسانند.
مشاهده کردید که سرمایهگذاری که از 2018 تا 2020 اقدام به معامله نکرد، سود کلانی را از دست داد.
در مطلب بعدی، مثالی از معامله فیات (پول معمولی) با ارز رمزنگاری شده را بررسی خواهیم کرد.
منبع: newsbtc.com
پاسخ دهید